موضوع: معنویت
مقدمه: هرکدام از ما، دو وظیفه داریم: یکی کاری است که انجام می دهیم و شغل مــا را تشکیل می دهد و برایش حقوق و حق الزحمه دریافت می کنیم و دیگری اینکه باید تحقیق کنیم و دریابیم که چگونه می توانیم کار اول را بهتر انجام دهیم. موضوع بحث حاضر در ارتباط با کار دیگریا وظیفه دوم مدیران است. روشهای مختلفی برای بهبود مدیریت (وظیفه دوم) در سطح جهان ارائه می شود. احتمالاً مدیران سازمانهای دولتی و غیردولتی ما، از بسیاری از این روشها آگاه بوده و بااستفاده از این روشها تاکنون توانسته اند مدیریت خود را بهبود بخشند. مطالب و پیشنهـــاداتی که در اینجا ارائه می شود براین باور استوار است که بابرخورداری از معنویت، مدیران خواهند توانست نه تنها بهره وری را در محیط کار یا سازمان خود بهبود بخشند، بلکه از آن مهمتر خواهند توانست به آرامش خاطر و رضایت باطن یا یک شادی زایدالوصف و طولانی دست یابند و محیطی فراهم کنند تا همکارانشان نیز از این حالت برخوردار شوند.
منظور از معنویت برخورداری از ارزشهای والای انسانی است که در زیر به تعدادی از آنها اشاره شده است.
- ایمان به خدا - عشق و محبت - احترام به موجودات - اعتماد به نفس - امید به آینده - پذیرش دیگران - پشتکار - تحرک - تحمل - تقوی - تواضع - توکل - جوانمردی - خدمت - خوش بینی - خیرخواهی - رضایت - سپاسگزاری - شجاعت - صبر - صداقت - صرفه جویی - عدم وابستگی - فداکاری - گذشت - محدودکردن آرزوها - وفای به عهد
برای پـی بردن به اهمیت این ارزشهـــا بـه اختصار به بررسی هدف زندگی و راه رسیدن به این هدف می پردازیم.
فرضیه دانشگاه زندگی
می توان زندگی انسان در روی زمین را مانند تحصیل در دانشگاه دانست - دانشگاه زندگی. این دانشگاه حدود دومیلیون سال پیش با تعداد بسیار کمی دانشجو تاسیس شد ولی تاکنون حدود 70 میلیارد دانشجو در آن تحصیل کرده اند. خداوند موسس و رئیس دانشگاه زندگی است. (1تا3 )
در این دانشگاه هرکس، بدون توجه به سن، جنسیت، رنگ پوست، محل تولد و یا زندگی و غیره یک دانشجو و همزمان با آن یک معلم بوده و تمام منابع طبیعی و سایر موجودات روی زمین به منزله کارمندان این دانشگاه هستند که به تحصیل این دانشجو کمک می کنند.
دانشگاه زندگی برای فراگیری درس مهمی تاسیس شده است. درس مهم این است که بیاموزیم و درک کنیم که هرکدام از ما تجلی زیبا و منحصر به فردی از خداوند هستیم و بپذیریم که هریک از ما نقش بسیار مهمی را در نمایشنامه زیبا و پرهیجان خلقت بازی می کنیم.
درس بسیار مهم این است که بپذیریم و درک کنیم که با خدا و هرکس و هرچیز یکی هستیم، درک کنیم که سایر انسانهای روی زمین برادران و خواهران ما بوده و گیاهان، حشرات و حیوانات در حقیقت قوم و خویشان ما هستند.
وقتی که این درس بسیار مهم را یادگرفتیم که ما محصلان و کارمندان این دانشگاه همگی در حقیقت صور مختلف و زیبای یک حقیقت و هستی یعنی خدا هستیم و وقتی آموختیم که باید تمام افکار جدایی افکن را دور بیندازیم، آن وقت از این دانشگاه فارغ التحصیل می شویم.
در دانشگاه زندگی هرواقعه ای که برایمان رخ می دهد به صورت درس تلقی کرده و هرکسی را که بااو در تماس هستیم به عنوان معلم و مدرس خود می دانیم. (1تا3)
آگاهی از وجود خدا تنها تفاوت واقعی بین موجودات: تمام موجودات صور خداوند هستند و در نمایشنامه عظیم و زیبای آفرینش نقش منحصر به خود را بازی می کنند، ولی میــزان آگاهی شان از این حقیقت متفاوت است. ما آفریده شده ایم و در دانشگاه زندگی تحصیل می کنی تا این آگاهی را بالا ببریم وجالب اینکه هرچه بر آن بیفزاییم شادتر می شویم. هرچه آگاهی ما از وجود خدا در خود و در تمام موجودات بیشتر شود، بهتر و واضح تـــــر می توانیم خدا را در همه کس و همه چیز ببینیم و صورت خدا را بهتر و کاملتر متجلی کنیم. پیامبران، امامان، عرفا و سایر بزرگان تصاویر واضح تر خداوندند تا فردی مثل من.
زمینه های اصلـی دروس دانشگاه زندگـی: زمینـه های اصلی دروسی که بایستی فراگیریم تا بتوانیم از دانشگاه زندگی فارغ التحصیل شویم، یا به هدفی که برای آن خلق شده ایم زودتر برسیم، در زیر آمده است. معتقدم هرواقعه یا جریان زندگی درسی در یک یا چند زمینه یادشده در زیر برای ما دربر دارد:
1 - صبر و بردباری در کلیه امور 2 - توکل به خداوند 3 - پذیرش افراد آن طور کـــه هستند 4 - رضامندی و تسلیم.
رابطه بین آگاهی و شادی: می توانیم رابطه زیر را بین شادی و آگاهی بنویسیم(4):
(1) H=h+cA که A معرف آگاهی (از وجود خدا در خود و در همــــــه چیز)، H معرف شادی کل فرد، h معرف شادیهای جزئی که مثلاً در اثر پیشرفت در کار و مورد تجلیل و قدردانی قرارگرفتن و غیره به دست می آید و c یک ضریب تبدیل است. مـــا می توانیم به سمت راست معادله توجه کرده و بگوییم که ما در روی زمین هستیم که آگاهی خود یا A را افزایش دهیم، یا به سمت چپ معادله (1) نگاه کرده و بگوییم که: ما برای شادزیستن زندگی می کنیم و این حق ماست که شاد باشیم. (5 تا 8)
در حالی که انسان برای شادزیستن آفریده شده ولی می بینیم که راه و روشی را که او در زندگی خود انتخاب کرده نه تنها برایش شادی نیافریده بلکه زندگی او را با درد و رنج بسیار نیز همراه کرده است. علاوه بر آن، او با اعمال خود محیط زیست را کاملاً آلوده کرده و حیات خود و سایر موجودات را به خطر انداخته است.
به طور خلاصه، انسان امروزی با مسائل عدیده اجتماعی - اقتصادی - سیاسی روبروست. ما می توانیم دور وبر خود را نگاه کنیم و یا به اخبار ایران و جهان در رسانه ها توجه کنیم و ببینیم که انسان امروزی با چه مسائل و مشکلات عدیده ای روبروست.
چرا این مسائل اجتماعی - اقتصادی و زیست محیطی به وجود آمده اند؟ آیا می توانیم این مسائل را در تمام جهان یا دستکم در کشور خودمان ایران حل کنیم؟ یقین دارم شما خواننده عزیز نیز مانند من به این مسائل فکر کرده اید و به راه حل آنها اندیشیده اید. شما برای ایـــــن مسائل چه راه حلهایی را ارائه می کنید؟ آیا راه حل شما می تواند شادی و خوشحالی را به تمام مردم دنیا ارزانی دارد و محیط زیست را هم برای انسانها و هم برای تمامی حیوانات و گیاهان پاکیزه کند؟
در بررسیهای علمی، پس از روشن شدن صورت مسئله، ابتدا پژوهشگر سعی می کند فرضیه ای برای حل مسئله ارائه دهد. این فرضیه بر حقایقی (از دیدگاه پژوهشگر) استوار است. من در رشته مهندسی مکانیک تحصیل کرده ام و از روش علمی در تحقیقات درازمدت خود استفاده کرده ام و در برخورد با یک مسئله اجتماعی نظیر شادزیستن نیز راه دیگری جز برخورد و نگاه علمی نداشته ام.
بنابراین، از تجارب خود در مهندسی مکانیک و ریاضی استفاده کرده، در پی یافتن رابطه یا فرمولی بـــوده ام که بیانگـر تمام عواملـی باشد که به شادی انسان کمک می کنند. ایـــــن رابطه، معـادله یا فرمول را رابطه شادی سنجی(HAPPINOMETRY EQUATION) مـــــی نامم. (5 تا 8)
فرضیه ای که مایلم با شما در میان بگذارم بر پایه مشاهدات چندین ساله ام در ارتباط با ناراحتیها و نگرانیهای مردم در بسیاری از کشورهای جهان استوار است. با دیدن این غمها و ناراحتیها از خود می پرسیدم که چرا به وجود آمده اند و چه می توان کرد تا آنها را رفع کرد یا تقلیل داد.
فرضیه یا راه حل پیشنهادی بر اعتقادات و اصول زیر استوار است: 1 - انسان برای شادزیستن آفریده شده است؛
2 - به سبب جهالت و ناآگاهی، انسان راههای اشتباهی را برای به دست آوردن شادی پیموده است.
3 - مـــردم از وضع کنونی زندگی خود و از راه حلهای ارائه شده برای مسائل راضی نیستند زیرا همیشه به معلول توجه شده نه به علت؛
4 - مردم حاضرند راههای جدیدی را برای حل مسائل و زدودن غم و اندوه خود بیابند. آنها حاضرند پس از یافتن و برخورداری از شادی، راه و روش کسب شادی را به دیگران بیاموزند و سرانجام جامعه ای شاد و خوشبخت به وجود آورند؛
5 - روشهــــای دستیابی به شادی پایدار را می توان به وسیله رسانه های جمعی و کلاسهای درس به عموم مردم آموخت.
اینکه انسان به دنبال شادترزیستن برود امری فطری و طبیعی است. درواقع تمام فعالیتهای روزمره او غیر از آنچه که برای تامین غذا، پوشاک و مسکن متعارف انجام می دهد، به همین منظورند. تاکنون اکثر مردم دنیا براین باور بوده اند که ثروت، شهرت و قدرت به آنان شادی می بخشد. بسیاری را می شناسم که سعی دارند با کسب مال و شهرت بیشتر شاد و خوشحال باشند و غالبـــاً وقتی به هدف خود می رسند در می یابند که به جای آزادی اسیر ثروت و وابسته شهرت و مقامشان شده اند و شادتر از قبل نیستند. برعکس، اشخاص فقیر و گمنامی را می شناسم که خیلی شادند. اکثر مردم میان این دو وضعیت قرار دارند واز امکانات مادی متفاوتی برخوردارند، اما گروهی شادند و گروهی غمگین. با مشاهده این افراد دریافته ام که فقر، گمنامی، ثروت، شهرت، مقام اجتماعی و قدرت هیچکدام نقشی در شادترکردن انسان بازی نمی کنند و خلاصه اینکه ثروت و شهرت و قدرت فقط می توانند زندگی را آسانتر کنند. شادی به عوامل دیگری بستگی دارد.
اعتقاد راسخ دارم تلاشهایی که انسان برای کسب ثروت، شهرت و قدرت کرده است تا به شادی و خوشحالی بیشتر دست یابد دلیل اصلی تمام یا دستکم بیشتر مشکلاتی است که بشرامروزی با آن روبروست. انسان به سبب این تلاشها، در طول تاریخ آسیبهای زیادی به خود و به محیط زیست رسانده است.
البته ما باید برای تامین غذا، پوشاک، مسکن و سایر نیازهای جسمانی خود فعالیت کنیم. ولی آسیبها از مرز تامین این نیازها گذشته است. برخورداری از ثروت، شهرت و قدرت بسیاری از اوقات دارای اثرات نامطلوب زیر نیز هست:
1 - زیاده روی و اسراف در مصرف منابع طبیعی که باعث انواع آلودگیهای محیط زیست می شود.
2 - زیاده روی و اسراف در غذاهای چرب، شیرین و شور آماده که مواد و ویتامینهای مورد نیاز بدن را ندارند و باعث بروز بیماریهای بسیاری می شوند؛
3 - مصرف نوشابه های الکلی و اعتیادهای دیگر که عواقب و بدبختیهای خاص خود را در بر دارند.
برای دستیابی به شادی پایدار لازم است انسان در اعتقاد، باور و روش زندگی خود تجدید نظر کند.
چه چیزهایی به انسان شادی و سرور واقعی می بخشند؟ آیا دارایی، مکان زندگی و افرادی که با آنان زندگی می کنید باعث شادی شما می شوند یا حالت و وضعیت ذهنی خودتان؟
شناسایی عـــواملی که به شادی انسان کمک می کنند: افراد مختلف تعاریف مختلفی از شادی دارند و سرور و خرسندی خود را مرهون چیزهای کاملاً متفاوتی می دانند ولی به نظــر من اکثر مردم توافق دارند که شادی آرامش خاطر و رضایت باطن است. شادی آن کیفیت زندگی است که همه آرزوی یافتنش را دارند و هرکسی می داند که از آن برخوردار است یا نه. من و شما هردو می دانیم که شاد و خرسندیم یا نه.
برای شناسایی عوامل متشکله و موثر بر شادی مایلم آنها را به سه گروه اصلی، یکی مثبت و دوتای دیگر منفی تقسیم کنم. گروه مثبت مستقیماً به افزایش شادی کمک می کند، درحالی که دو گروه منفی از شادی و خوشحالی انسان کاسته، بررنج، غم، ناراحتی و افسردگی* او می افزاید. گروه مثبت شادی (که بعداً آنها را در رابطه ای با حرف (J) نشان خواهیم داد) شامل عوامل زیر است:
1 - عشق و محبت 2 - امید به آینده 3 - پیشرفت و موفقیت در کار 4 - خوش بینی 5 - خیرخواهی 6 - سپاسگزاری 7 - رضایت 8 - گذشت 9 - مورد قدردانی قرارگرفتن.
دو گروه منفی شادی یا عوامل غم و رنج و افسردگی عبارتند از: گروه ناراحتیهای جسمانی و گروه ناراحتیهای عاطفی یا روانی. ناراحتیهـای جسمانی (که بعداً آنهـا را در رابطـه ای با حرف (F) مشخص خواهیم کرد) از این قرارند:
1 - گرسنگی و سوء تغذیه؛
2 - درد و بیماری و سایر ناراحتیهای جسمانی.
شمار ناراحتیهای عاطفی، احساسی یا روانی بسیار زیاد است. شاید بتوان بیش از 50 رذیله اخلاقی را ذکر کرد که از شادی کاسته و بر رنج، افسردگی و غم انسان می افزاید. برای افزایش شادی لازم است این رذایل را تقلیل داده، سرانجام از خود دور کرد.
برای کوتاه شدن بحث، عناصر مربوط به ناراحتیهای عاطفی، احساسی و روانی را به 25 عامل زیر محدود می کنیم. به نظر من دفع رذائل اخلاقی ذکرشده به از بین بردن یا تقلیل سایر رذایل اخلاقی که در اینجا ذکر نشده اند کمک خواهد کرد.
عناصر منفی شادی یا رذائل اخلاقی زیر را (که به ترتیب الفباء مرتب شده اند) در رابطه یا معادله ای که در زیر مطرح خواهیم کرد با حرف (E) نشان می دهیم:
* آرزو (برای کسب ثروت، شهرت و قدرت) *اضطراب * انتقامجویی * بدخواهی * تحقیر * تـــــرس * تنفر و کینه * توقع * حسادت * حرص و زیاده خواهی * خشم * خشونت * خـــــــودپرستی * دلبســتگی * دلتنگی * دورویی * ستم * سرزنش * شهوت * عجله * عصبانیت * عیبجویی * غصه * نومیدی و یاس * وسواس.
می توان برای عوامل تشکیل دهنده J، E,F و در رابطه شادی سنجی وزنهای متفاوتی در نظر گرفت و از جدول شادی سنجی زیر برای ارزیابی شادی روزانه خود استفاده کرد. (5 تا 8)
ضرورت صرف وقت برای کسب شادی: برای آنکه شادی خود را افزایش دهیم باید طوری زندگی کنیم که اندازه شادی تمام عمرمان بیشینه باشد. یعنی حاصل جمع شاخصهای فردی شادیمان حتی الامکان بیشتر و بیشتر شود. برای اینکه این اندازه را به برترین پایه آن برسانیم به حکم ضرورت باید از بذل وقت و کوشش دریغ نکنیم، درست همان طوری که وقتی به دانشگاه می رویم تا تحصیلات عالیتری را دنبال کنیم و به مدارج بالاتری دست یابیم از صرف وقت ناگزیریم.
پرورش اعتقادات و باورهای جدید: سه سنگتراش مشغول کار بودند. عابری از آنان سوال کردچه می کنید؟
سنگتراش اول پاسخ داد: همان طوری که می بینی، مشغول تراشیدن سنگ هستم.
دومی پاسخ داد: برادر عزیزم کار می کنم تا روزی خانواده ام را تامین کنم.
سنگتراش سوم سرش را بلند کرد و با تبسمی بر لب و رضایتی عمیق در دل پاسخ داد: مشغول ساختن مسجد و معبدی هستم.
هر سه نفر یک کار انجام می دادند ولی پاسخشــــان بستگی به اعتقاد و باورشان داشت. برای یکی، کار خسته کننده، برای دیگری وسیله امرار معاش و برای سومی کار باارزشی بود. هرکاری می تواند برای عاملش شریف و ارزشمند باشد به شرطی که عامل، با دید خلاق به آن بنگرد و ارزش تلاشهایش را درک کند.
به ما باورانده شده که با پول می توان همه چیز را خرید و با قدرت به همه چیز دست یافت و سپس شاد و خوشبخت شد. این اعتقاد علت اصلی همه بدبختیها و مشکلات، از جمله آلودگی محیط زیست، در طی زندگی انسان بوده است.